محل تبلیغات شما

(احتضار)

پشت دیوارای تقدیر 

بین مرز مرگ و تدبیر 

یک نفر با قامتی پیر 

منتظر نشسته شاید 

برسه لحظه ی تحضیر 

عقربه های پرتِ ساعت 

میگذره باز هم تند و راحت 

نمیدونه اینجا شاید 

انتظار سخت شده باید 

میخاد ک فریاد بزنه 

خداشو صدا بزنه 

اما صداش در نمیاد 

خوابم ب چشماش نمیاد

دقیقه های اخره 

لحظه ی ترک زندگی 

تموم زندگیش میاد 

جلو چشاش به سادگی 

کم کم داره سیاه میشه 

دنیا به چشماش تار میشه 

فرشته ی مرگ که اومده 

عجل ی ادم اومده

صدای ناله و شیون میاد

داره از این خونه غم در میاد2

ترانه سرا حکیمه قربانی

 

ترانه های بانو حکیمه قربانی (سوز عشق)

ترانه های بانو حکیمه قربانی (حماسه ی حسینی)

ترانه های بانو حکیمه قربانی(می نویسم)

ی ,های ,حکیمه ,چشماش , ,احتضار ,تار میشه فرشته ,چشماش تار ,به چشماش ,میشه دنیا به ,میشه فرشته ی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یادداشت های یک اسیر